Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گرامی ترین عزّت، دانش است، زیرا با آنشناخت معاد و معاش به دست آید و خوارترین خواری، نادانی [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 91 دی 3 , ساعت 8:25 صبح

شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع وگریه و زاری بود.
در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند ! 
استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟
شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!

 

ادامه مطلب...

یکشنبه 91 مهر 30 , ساعت 4:59 عصر

مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادی از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: عجیب آشفته ام و همه چیز زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟ استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین را داخل نهر آب انداخت و گفت: به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آن می سپارد و با آن می رود. سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت. استاد گفت: این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گیرد. حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را!?

 

ادامه مطلب...

یکشنبه 91 مهر 30 , ساعت 4:53 عصر

در بن بست،

راه به سوی آسمان هست

فقط باید طریق پرواز آموخت ...

ادامه مطلب...

جمعه 91 فروردین 18 , ساعت 7:52 عصر


هتل Tianzi
یکی از بهترین هتل ها در جهان است. این بنای باشکوه در استان Hebei واقع در
چین, ساخته شده و زمان ساخت آن بین سالهای 2000-2001 است.

در این
هتل از تکنیکهای معماری عجیب و غریبی استفاده شده.

 این هتل به نام
هتل امپراطور و هتل پسر بهشت شناخته شده است.

هتل Tianzi بعنوان
بزرگترین ساختمان با مزه جهان در سال 2001 برنده جهانی رکورد گینس شد.



جمعه 91 فروردین 18 , ساعت 7:52 عصر
 

خیال تان
راحت باشد که نه از چین
آمده است نه از ماچین! یک
خوراک کاملا ایرانی،
ملموس با فرهنگ ایرانی که
سر سفره همه دیده شود.

«آبگوشت»

خوراک اورجینال خودمان
است و شاید برای تان جالب
باشد که بدانید خیلی از
کشورهای دیگر هم این
خوراک را وارد سفره
خودشان کرده اند و با
اندکی تغییرات، جزو خوراک
های لذیذشان می دانند.


جمعه 91 فروردین 18 , ساعت 7:52 عصر

والپیپر



جمعه 91 فروردین 18 , ساعت 7:52 عصر

به گزارش پارسینه، کشور گربه ای
شکل ما، «ایران» در چشم بیشتر ناظران بیشتر به نفت و خاویار و شعر شناخته
می شود، اما بر اساس کتاب رکوردهای جهانی گینس، ایران صاحب رکورد در سی و
شش مورد است،بازخوانی این موارد تلخ و شیرین می تواند عبرت آموز باشد و
تصویر واقع بینانه تری از «ایران» در اختیار ما قرار دهد، این رکوردها، از
این قرار است :
<\/h2>

جمعه 91 فروردین 18 , ساعت 7:48 عصر
                        

«رابرت داینس زو» قهرمان مشهور ورزش گلف در آرژانتین، در یک

  مسابقه برنده و موفق شد مبلغ زیادی پول ببرد.

 در پایان مراسم و پس از گرفتن جایزه، زنی بسوی او دوید و با

 تضرع و زاری از او خواست تا پولی به او بدهد، تا بتواند کودک

  بیمارش را از مرگ نجات دهد. زن گفت که هیچ پولی برای

 پرداخت هزینه درمان ندارد و اگر به او کمک نکند، کودکش

 از دست خواهد رفت.

 قهرمان گلف درنگ نکرد و تمام پول را به زن داد.

هفته بعد، یکی از مقامات انجمن گلف به رابرت گفت:

 ساده لوح، خبر جالبی برایت دارم. آن زن اصلاً بچه مریضی

 نداشته که هیچ، حتی ازدواج هم نکرده است.

 آن زن به تو کلک زده است دوست من !!!

رابرت با خوشحالی جواب داد: خدا رو شکر، پس هیچ

 کودکی در حال مرگ نبوده، اینکه خیلی عالیه!!!


جمعه 91 فروردین 18 , ساعت 7:48 عصر

 چند روزی است سرم روی تنم می افتد

دست من نیست که گاهی بدنم می افتد

گاهی اوقات که راه نفسم می گیرد

چند تا لکه روی پیرهنم می افتد

باید این دست مرا خادمه بالا ببرد

من که بالا ببرم مطمئنم می افتد

دست من ،سرزده کافی است تکانش بدهم

مثل یک شاخه کنار بدنم می افتد

دست من نیست اگر دست به دیوار شدم

من اگر تکیه به زینب بزنم می افتد

سر این سفره محال است خجالت نکشم

تا که چشمم به دو چشم حسنم می افتد

هر که امروز ببیند گره مویم را

یاد دیروز من و سوختنم می افتد

چند روزی است که من در دل خود غم دارم

دو پسر دارم و اما کفنی کم دارم

 


جمعه 91 فروردین 18 , ساعت 7:48 عصر

7m8e5koahid70xsnqsrb.jpg

بانو دوباره ذکر تو و فاطمیه شد

من مانده ام که با چه برابر بخوانمت

بانو خدا یکی،تو یکی،اصلا از چه رو

باید که مریم،آسیه،هاجر بخوانمت؟!

دخت نبی و همسر مولا گمان کنم

زیباترست امّ پیمبر بخوانمت

تا ادعای ابتر این قوم رو کنم

با آیه آیه سوره ی کوثر بخوانمت

رنگ رخت کبودیِ یک یاس حک کنم

یا بال و پر شکسته کبوتر بخوانمت؟!

کوچه...فدک...اراذل و اوباش...مادرم!!!

با اشک های چشم حسن،تر بخوانمت

"بازو"ی مرتضی،"درِ"خیبر شکن بُدی

حالا فتاده "دست"،پسِ "در" بخوانمت

محسن سپر برای تو و تو به پشت در

اینجا سزاست فاطمه سنگر بخوانمت

تنها به پشت در،لگد و میخ وبعد از آن...

من ناگزیر لاله ی بستر بخوانمت

بانوی آب و آینه بگذار بگذرم

با یک اشاره بانوی "آذر" بخوانمت

امروز "رهگذر" دگر از پا،نفس فتاد

بانو مدد بده که مکرر بخوانمت

بانو اجازه هست که مادر بخوانمت؟!

این فاطمیه با دل مضطر بخوانمت؟!


   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ